ابن بابویه، محمد

نام هاي ديگر : ابوجعفر ثانی - شیخ صدوق - صدوق - ابن بابویه قمی
قرن : قرن4
آثار : من لایحضره الفقیه - كمال الدین و تمام النعمة - معانی الاخبار - عیون اخبار الرضا علیه السلام - خصال - علل الشرایع - امالی - ثواب الاعمال - عقاب الاعمال - المقنع - الاوائل - الاواخر - المناهی - التوحید - دعائم الاسلام

حدیث صداقت

زادگاه

محمد بن علی بن بابِویَه(14)معروف به ((شیخ صدوق )) در حدود سال 306 ق . در شهر ((قم )) متولد شد.
((قم كه در مركز ایران و 135 كیلومتری جنوب تهران قرار دارد شهری است آشنا و از دیرباز به شهر دانش و اجتهاد شهرت داشته است .
نام ((قم )) همیشه با تاریخ و فرهنگ تشیع همراه بوده و اهل آن از روزگار قدیم در گرایش به اسلام عشق به پیشوایان دین پیشگام بوده اند. شهری كه در دامان خود، عالمان خود، عالمان ، محدثان و اسلام شناسان بزرگ و كم نظیری را پرورش داده است پایگاهی كه مركز علوم اسلامی چون حدیث تفسیر، فقه و تاریخ بوده و اكنون نیز به صورت دانشگاه بزرگ تعالیم اسلامی و مكتب تشیع در آمده است .
تلاش عالمان این دیار در انتشار علوم اهل بیت پیامبر علیه السلام تا حدی بوده كه در دوران اختناق خلفای اموی و عباسی و برجسته ای از این شهر به حضور امامان علیه السلام شتافتند و آموزشها دیدند و به نشر افكار آن بزرگواران در شهرهای مختلف پرداختند.
از مقابر موجود در این سرزمین به سابقه درخشان علمی و فرهنگی آن پی می بریم . به نقل از مورخان در حدود هفتصد تن از محدثان بزرگ و روایت شناسان در این منطقه دفع شده اند و چه بسیار از بزرگانی كه زادگاه و رشد علمی آنان همین شهر بوده است .
سر آمد همه آن دانشمندان و حدیث شناسان شخصیت بزرگواری است به نام ((شیخ صدوق )) كه در این نوشته در پی بررسی زندگی سراسر افتخار او هستیم .

نسب و نژاد

یكی از معروفترین خاندانهای بزرگ كه بیش از سیصد سال در مركز ایران دانشمندان نامور از آن برخاسته اند خاندان ((بابویه )) است كه ((صدوق )) بزرگترین شخصیت این خاندان به شمار می رود.
((بابویه )) جد اعلای صدوق است اولین كسیكه از این خاندان لقب ((ابن بابویه )) گرفت پدر صدوق یعنی ((علی بن حسین بن موسی بن بابویه )) است .
((ابن بابویه )) خود از دانشمندان به نام شیعه بوده و بیش از یكصد كتاب در موضوعات مختلف نگاشته است . وی پیشوای شیعه در قم و اطراف آن در زمان خود بوده و در عصر امام حسن عسكری علیه السلام و غیبت صغری حضرت ولی عصر(عج ) و در عهد نیابت خاصه ((حسین بن روح )) می زیسته است .
این عالم بزرگ و وارسته و پارسا در قم مغازه ای داشت كه در كنار كارهای علمی بخشی از وقت خود را به كسب و كار می پرداخت و با درآمد آن مخارج زندگی خویش را تامین می كرد اما در حقیقت او دانشمندی سترگ بود كه نه تنها در مجامع علمی آن روز از مقام و منزلت علمی بالایی برخوردار بود هم اكنون نیز مورد احترام دانش پژوهان و اساتید بزرگ علوم اسلامی است .

میلاد محمد

سالیانی آنچه روح پدر را آزرده می ساخت نداشتن فرزند بود، گرچه پنجاه بهار از عمر او می گذشت و رو به پیری می رفت هرگز از رحمت الهی ناامید نبود و بارها از خدای خویش درخواست كرده بود تا فرزندی به او عطا كند، اما از گره كار مطلع نبود.
روزی بر آن شد تا نامه ای به امام و پیشوای خود حضرت مهدی (عج ) بنویسد و از ایشان بخواهد تا برایش دعا كند. به دنبال فرصتی مناسب و فردی مطمئن بود تا به واسطه او نامه را ارسال كند تا آنكه زمانی كاروانی از قم به عراق می رفت . در بین آن كاروان یكی از دوستان به نام ((ابوجعفر))(15)را یافت كه می توانست نامه وی را به مقصد برساند.
او نامه ای به محضر پیشوای خود ولی عصر(عج ) نوشت و به وی سپرد تا در عراق به ((حسین بن روح ))(16)بدهد و از او بخواهد كه این نامه را به حضرت برساند.
ابوجعفر می گوید من نامه او را به نماینده مهدی موعود(عج ) رساندم و پس ‍ از سه روز به من خبر داد كه حضرت برای ((ابن بابویه )) دعا كرد و در آینده نزدیك خداوند به او فرزندی خواهد داد كه منشاء بركات زیادی خواهد شد.(17)
شیخ طوسی در كتاب غیبت ، درباره تولد ((صدوق )) چنین نگاشته است :
((بسیاری از بزرگان قم نقل كرده اند كه علی بن حسین بن بابویه با دختر عموی خود ازدواج كرد ولی از وی صاحب فرزند نشد. نامه ای به شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوشت كه از حضرت ولی عصر(عج ) بخواهد تا برای او دعا كند كه خداوند به او فرزند عطا فرماید از حضرت جواب آمد كه از این همسر صاحب فرزند نمی شوی ولی بزوری با كنیزی دیلمی(18)ازدواج خواهی كرد كه خداوند از او دو فرزند فقیه به تو خواهد داد.(19)
شیخ صدوق خود نیز ماجرای دعای حضرت ولی عصر(عج ) و ولادت خود را در كتاب ((اكمال الدین )) آورد است و در ادامه نوشته است كه هر گاه ((ابو جعفر محمد بن علی اسود)) مرا می دید كه برای آموختن حدیث و علوم اهل بیت علیه السلام با اشتیاق تمام به درس اساتید می رفتم ، می فرمود: این میل و اشتیاق به علم آموزی كه تو داری جای تعجب نیست ، زیرا توبه دعای امام زمان متولد شده ای .
به هر تقدیر این بشارت به ((ابن بابویه )) رسید و پس از مدتی در پی ازدواج با كنیزی دیلمی خداوند ((محمد)) را به او عطا فرمود كه در آن سنین مایه امید و چشم روشنی پدر گشت و سپس پسر دیگری به او داد و نامش را ((حسین )) نهاد.
((حسین بن علی بن بابویه )) نیز از دانشمندان و پس از پدر و برادرش ‍ ((محمد)) بزرگترین و معروفترین شخصیت خاندان ((بابویه )) است .

دوران كودكی و نوجوانی

زمانی كه خداوند ((محمد)) را به ((علی )) داد پدر دوران جوانی خود را پشت سر گذاشته و مسائل دینی و آداب اسلامی را در مكتب عالمان و محدثان آن روزگار فرا گرفته بود و در آن زمان او یكی از شخصیتهای بزرگ عالم اسلامی و رئیس طایفه شیعه در قم به شمار می رفت و شاید حكمت و خواست الهی بر این بود كه ((محمد)) در آن هنگام به خانواده پدر پای نهد تا ((تجربه )) و ((انتظار)) بستر پرورش صحیح این كودك را بگستراند و این نهال نو پا در مزرعه ای ((ادب )) و ((دانش )) دینی بارور شود و بدین سبب او كه مادر او را به خوبی رشد داد و پدر به نیكی آن را شكوفاند.

دوران تحصیل

((محمد)) در سنین كودكی فراگیری دانش دینی را نزد پدر آغاز كرد و تحصیلات ابتدایی و رشد اولیه او در علوم ، در شهر قم ، كه آن روز، محضر دانشمندان محدثان بود، به انجام رسید.
با جدیت تمام و سعی پیگیر به فراگیری علوم و معرفت همت گماشت روزی نمی گذاشت كه در اندوخته های علمی او افزوده نگردد. عمده مطالب را از پدر خود ((علی بن بابویه )) آموخت و افزون بر آن در مجالس و محافل درسی بزرگان علم و ادب حاضر می شد پس از آنكه به مرتبه بالایی از تحصیل رسید برای درك محضر اساتید بزرگ و حدیث شناسان آن دوران سفرهای علمی خود را آغاز كرد و شاید بتوان گفت : یكی از عوامل موثر در موفقیت وی اساتید بسیاری است كه دیده و از خرمن علوم آنها خوشه ها برگرفته است از همین رو نمی توان به طور كامل اساتید او را شمارش كرد.
دانشمند محقق شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی رحمة الله در پیشگفتار كتاب شریف ((معانی الاخبار)) كه شرح زندگانی وی را نگاشته ، 252 تن از اساتید صدوق را نام برده است .(20)
از جمله بزرگانی كه ((صدوق )) در قم از محضر آنها بهره برد می توان از: محمد بن حسن بن ولی ، احمدبن علی بن ابراهیم قمی ، محمد بن یحیی بن عطار اشعری قمی ، حسن بن ادریس قمی و حمزة بن محمد علوی یاد كرد.
در بخش مسافرتهای این دانشمند سخت كوش و پر تلاش به اسامی برخی از كسانی كه وی در طی سالهای متمادی در شهرها و نقاط مختلف جهان از آنها بهره علمی گرفته یا حدیث شنیده است اشاره خواهیم كرد.

اقامت در ری

یكی از حوادث مهم دوران زندگی شیخ صدوق روی كار آمدن سلسله ایرانی نژاد و شیعی مذهب آل بویه بود كه میان سالهای 322 - 448 هجری قمری بر بخش بزرگی از ایران و عراق و جزیره تا مرزهای شمالی فرمان راندند.
هجرت شیخ صدوق از قم به ری و اقامت در آنجا نیز به درخواست یكی از حاكمان این سلسله ، ((ركن الدوله دیلمی )) بوده است .
سابقه تایخی این سلسله به نقل دائرة المعارف بزرگ اسلامی چنین است :
((در میان سده سوم قمری سلطه دیرینه دستگاه خلافت عباسی با جنبشهای استقلال طلبانه ای در قلمرو خود روبرو شد كه به سهم خویش به ضغف تدریجی نفوذ سیاسی خلفا انجامید. این جنبشها در میان ایرانیان كه از پیش فرصتی می جستند تا خود را از بند ستم عباسیان برهانند، با ظهور دولت صفاریان دولت سامانیان و زیاریان به اوج خود رسید، در اوایل سده چهارم قمری دیلمان(21)كه هیچ گاه به اطاعت خلفا گردن ننهادند جنبشهای دیگری در شمال ایران آغاز كردند آنگاه كه ((ماكان بن كاكی )) و ((اسفاربن شیرویه )) و ((مرداویج زیاری )) هر یك لشكری بسیجی اند و از دیلم خروج كردند علی و حسین ، پسران ابوشجاع بویه - ماهیگیر دیلمی - به ماكان كه فرمانبردار سامانیان بود پیوستند علی خود از پیش در خدمت ((نصر بن احمد سامانی )) می زیست . سپس كه مرداویج بر گرگان و طبرستان چیره شد اینان با جلب نظر ماكان ، به مرداویج پیوستند.او آن دو را گرامی داشت . و علی را به حكومت كرج گمارد، اما خیلی زود پشیمان شد. علی به پایمردی حسین بن محمد ملقب به ((عمید)) كه او را از رفتن نامه مرداویج مبنی بر جلوگیری از رفتن علی به كرج و فرمان بازگشت او آگاه ساخته بود، به سرعت وارد كرج شد و رشته كارها را به دست گرفت و با تصرف دژهای اطراف ، نیرویی یافت كه مایه بیمانكی مرداویج شد. افزون بر آن ، مردانی كه مرداویج برای دستگیری علی به كرج فرستاد به او پیوستند و نیرویش فزون تر شد. او هم قصد تصرف اصفهان كرد، اگر چه در آغاز سپاه ((محمد بن یاقوت )) را در هم شكست و بر اصفهان چیرگی یافت ، با هجوم وشمگیر برادر مرداویج واپس نشست .
او چندی بعد ((ارجان )) و ((نوبند جان )) را تسخیر كرد و برادرش حسن را به تصرف كازرون فرستاد.حسن كازرون را گشود و مال بسیار گرد آورد و سپس لشكر محمد بن یاقوت را كه دوباره امارت اصفهان یافته و به مقابله با سران ((بویه )) آمده بود، در هم شكست و به نزد علی بازگشت . گرچه علی سال بعد به همراهی برادرانش حسن و احمد بر شیراز چیره و دولت مستقل خود را در آنجا طی افكند، مورخان ، فتح ارجان را آغاز پایه گذاری دولت ((آل بویه )) دانسته اند.(22)
علامه شوشتری ماجرای هجرت شیخ صدوق از قم به ری را این گونه نگاشته است :
ركن الدوله(23)به منظور ترویج مذهب حق ، التماس قدوم شیخ به دارالخلافه نموده ، خدمت شیخ اجازات فرموده ، سلطان در مجلس اول سؤ الی چند كه در تحقیق مذهب حق به خاطر داشت بر شیخ عرض نمود -چنانچه سابقا در احوال شیخ تفصیل یافته - و جواب صواب استفاده فرموده ، شیخ را تعظیم و تكریم تمام نمود و جوایز و اقطاع مقرر فرمود.(24)
به نظر می رسد علت اصلی این دعوت و عزیمت ، خلاءیی بوده كه از هجرت شیخ كلیمی از ری به بغداد و سپس رحلت او پیش آمده بوده است . در حقیقت وجود شیخ صدوق در ری می توانست منشاء بركات فراوان باشد، و آن بزرگوار نیز با توجه به اهمیت موضوع دعوت ركن الدوله را پذیرفت و زادگاه خویش را رها كرد و عازم ری گشت .
بحثهای بسیاری كه ((صدوق )) در مدت اقامت خود در ((ری )) در موضوعات مختلف اسلامی به ویژه در دو موضوع مهم امامت و غیبت حضرت ولی عصر (عج )با رهبران مذاهب مختلف انجام داد شاهد خوبی بر این مدعاست . حاصل آن گفتگوها كه برخی نیز در حضور ركن الدوله بود،كتابهای ارزشمندی است كه از آن فقیه نامی باقی مانده است .

عصر حدیث

عصر صدوق را باید ((عصر حدیث )) نامید.دوره ای كه با حركت علمی ((كلینی )) آغاز شد و با تلاشهای پیگیر و بی وقفه ((صدوق )) ادامه یافت .شیخ كلینی كه او نیز از ((كلین )) به ((ری )) هجرت كرد و در آنجا كتاب ((كافی )) اولین كتاب از مجموعه چهارگانه روائی شیعه - را نگاشت ،با این حركت علمی جدید، مكتب حدیث نگاری اهل بیت علیهم السلام را پی نهاد كه دیگران از جمله شیخ صدوق ، بنای مستحكم ضبط و نشر حدیث را بر آن بنیاد نهادند.
صدوق برای ادامه راهی كه كلینی در آن قدم نهاده بود سفرهای علمی خود را آغاز كرد،كه این بخش زندگی او را می توان فصل جدیدی نامید.

سفرهای علمی

با مطالعه و دقت در این بخش از زندگانی ((صدوق )) در می یابیم كه عشق به جمع آوری احادیث در وجود او موج می زده و حفظ و حراست از سخنان پیشوایان دینی و نشر و توزیع آنها را سرلوحه كار خود قرار داده بود و برای رسیدن به این هدف ، از بلخ و بخارا تا كوفه و بغداد و از آنجا تا مكه و مدینه سفر كرده و به تمام مراكز اسلامی آن زمان - اعم از شیعه و سنی - سرزده است و چه بسیار كه در این سفرها با مشكلات فراوانی مواجه گشته ولی همه را به جان خرید و غم غربت را تحمل كرده و با كوله باری از احادیث پیامبر و اهل بیت علیهم السلام از سفر بازگشته است .
او به هر شهری وارد می شد به دنبال نخبگان می گشت و از دانش آنان بهره می گرفت و نیز علاقه مندان علوم دینی را از منبع سرشار اندوخته های خود سیراب می كرد.
در ماه رجب سال 352 ق . به قصد زیارت امام رضا علیه السلام به مشهد رفت و سپس به ری بازگشت .
در ماه شعبان همان سال سفری به نیشابور كرد كه از مهمترین شهرهای خطه خراسان در آن روزگار بوده است .در آن شهر اهالی آنجا گرداگرد او را گرفتند و وی با بحثهای روشنگرانه خود تشتت فكری عجیبی كه نسبت به غیبت مهدی موعود (عج ) در میان آنها رواج داشت ، از بین برد.
او خود شرح این واقعه را در كتاب ((اكمال الدین )) آورده است . علاوه بر آن از عده ای از بزرگان آن دیار حدیث شنیده و نقل كرده است از جمله : ((حسین بن احمد بیهقی ))، ((ابوالطیب حسین بن احمد)) و ((عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب )).
در مرو نیز از گروهی دیگر از محدثان حدیث شنیده و نقل كرده است . از جمله : ((محمد بن علی شاه فقیه )) و ((ابویوسف ، رافع بن عبدالله بن عبدالملك )).
او سپس به بغداد مسافرت كرد و در همان سال از عده ای دیگر از بزرگان بغداد نیز حدیث شنید از جمله : ((حسین بن یحیی علوی ))، ((ابراهیم بنی هارون )) و ((علی بن ثابت ((والیبی )).
در سال 354 وارد كوفه شد و از مشایخ آنجا استماع حدیث كرد. از جمله ((محمد بن بكران نقاش ))((احمد بن ابراهیم بن هارون ))، ((حسن بن محمد بن سعید هاشمی ))، ((علی بن عیسی ))، ((حسن بن محمد مسكونی )) و یحیی بن زید بن عباس بن ولید)). در آن سال برای زیارت بیت الله الحرام و انجام مناسك حج عازم حجاز شد و در بین راه در همدان از ((قاسم بن محمد بن احمد بن عبدویه )) و ((فضل بن فضل بن عباس ‍ كندی )) و ((محمد بن فضل بن زیدویه جلاب )) حدیث شنیده و نقل كرده است .
پس از اعمال حج در راه بازگشت از سفر، بین راه مكه در منطقه فید از ((احمد بن ابی جعفر بیهقی )) روایت دریافت كرد.
بار دیگر در سال 355 به بغداد وارد شد و شاید این امر پس از بازگشت از زیارت خانه خدا بوده است .
از كتاب ((المجالس )) صدوق بر می آید كه دوبار دیگر به زیارت مشهد رفته است یك بار در سال 367 كه در آنجا بر ((سید ابی البركات علی بن حسین حسینی )) و ((ابی بكر محمد بن علی )) حدیث خواند و قبل از محرم سال 368 به ری بازگشت . بار دیگر آنگاه كه قصد سفر به ماوراء النهر داشت در بین راه از مشهد به بلخ مسافرت كرد و از بزرگان آن دیار بهره گرفت . از جمله : ((حسین بن محمد اشنانی رازی ))، ((حسین بن احمد استرآبادی ))، ((حسن بن علی بن محمد بن علی بن عمرو العطار))، ((حاكم ابو حامد احمد بن حسین )) و ((عبیدالله بن احمد فقیه )).
و در ایلاق نیز نزد ((محمد بن عمرو بن علی بن عبدالله بصری )) و ((محمد بن حسن بن ابراهیم كرخی )) و غیر اینها حدیث شنید و در همین روستا بود كه ((شریف الدین ابوعبد الله محمد بن حسن ))(25)معروف به ((نعمت )) از او خواست تا كتاب من لا بحضره الفقیه را بنگارد كه شرح آن را در بخش تاءلیفات او خواهیم آورد.
از آنجا عازم سرخس شد و آنگاه به سمرقند و فراعنه رفت .(26)
در پی سفر به گرگان نیز از ((ابی الحسن محمد بن قاسم استر آبادی )) استماع حدیث كرده است .(27)

مقام علمی

رفته رفته به مباركی دعای حضرت ولی عصر (عج ) بركت وجود شیخ صدوق فراگیر شد و تمام دانشوران ، زبان به مدح و ثنای او گشودند و در برابر عظمت و گسترگی دانش او خضوع كردند. پس از سفر به بغداد شهرت علمی او آنچنان دانشمندان آن دیار را تحت تاءثیر قرار داده بود كه تمام آنها را مجذوب خود كرد و از شعاع وجودی خود بهره مند ساخت .
شیخ صدوق را نمی توان تنها یك محدث یا فقیه یا اصولی نامید بلكه با نظر به گوناگونی تاءلیفات او و سخنان عالمان دینی در حق وی ، پی به دامنه دانش بیكران او خواهیم برد.
عمر رضا كحاله ((از عالمان اهل سنت )) در حق او نوشته است :
((محمد بن علی بن الحسین ... شیعی (ابو جعفر) مفسر، فقیه ، اصولی ، محدث حافظ، آشنای به رجال ، ... (بوده است ) ))(28)
بیشترین فرصت و زحمت وی صرفه جمع آوری و تدوین و تبویب و نشر احادیث و نگارش كتب مختلف شد. و این امر جز با تسلط او بر آن رشته های علمی تحقق نخواهد یافت .
تبویب و تدوین حدیث با توجه به موقعیت زمانی ((صدوق )) و نبود یا كمبود امكانات نگارشی و تحقیقی در آن عصر، حاكی از تلاش طاقت فرسای او است . امروزه انجام چنین امر بزرگ با وجود امكانات زیاد حتی از توان یك گروه علمی هم خارج است .
صدوق با كار ابتكاری خود در تنظیم آثار معصومین علیه السلام چشمه ساری را جاری ساخت كه نسلهای آینده توانستند از جویبار روان و زلال نیازهای علمی و دینی بشریت را مرتفع سازند.

فقیه امامیه

برخی از كسانی كه زندگانی فقیهان را نگاشته اند ((صدوق )) را از قلم انداخته ، و او را در زمره فقهای نامدار شیعه نیاورده اند! حال آنكه صدوق در بسیاری از كتابهای خود از جمله كتاب معروف ((من لا یحضره الفقیه )) (یكی از كتابهای چهارگانه اصلی شیعه ) روایات را بر اساس مبانی فقهی خود تنظیم كرده و در مقدمه آن نیز نوشته است : ((آنچه در این كتاب آورده ام به آن فتوا می دهم ))(29)یعنی مطابق نظریات وی در احكام است همچنین كتاب معروف ((المقنع )) وی در شمار كتب اولیه فقهی عالم تشیع قرار دارد و كاملا جنبه فتوایی دارد و سایر فقها در قرون و اعصار پس از وی به همین كتاب به مثابه نظرهای فقهی وی استناد كرده اند. بعلاوه بسیاری از رجال نویسان او را در زمره فقیهان آورده اند.(30)دانشمند كم نظیر شیعه ، شیخ طوسی علیه السلام در كتاب ((الفهرست )) این گونه از صدوق یاد می كند:((بزرگ ما و فقیه ما و آبروی شیعیان خراسان ....))

صدوق در نگاه دیگران

بزرگی شخصیت آنچنان است كه دانشمندان معروف اسلامی - اعم از شیعه و سنی - هر جا به نام وی رسیده اند، زبان به مدح او گشود و او را به بزرگی یاد كرد و با لقبهای بلند و عبارتهای پر معنا نام برده اند. برخی از تعبیرها كه در كلام آن بزرگان مشاهده می شود انسان را به تعجب والایی شخصیت وی دو چندان می كند.
شیخ طوسی در كتاب ((الفهرست )) می نویسد:
((...صدق ، بزرگوار و حافظ احادیث ، ناقد اخبار و نسب به رجال دانا بود. در بین دانشمندان قم شخصیتی به قدرت حافظه و زیادی دانش او یافت نشده است .))(31)
محمد بن ادریس نیز در كتاب ((سرائر)) آورده است :
((دانشمند بزرگوار و مورد اطمینان ، متخصص اخبار، ناقد آثار، عالم به رجال و حافظ بزرگ حدیث بود، او استاد پیشوای ما شیخ محمد بن نعمان است .(32)
نجاشی بن محمد معروف نوشته است .
((صدوق ، بزرگ و فقیه ما، چهره معروف شیعیان در خراسان بود در سال 355 در سنین جوانی به بغداد سفر كرد و بزرگان آنجا در محضر او استفاده بردند.))(33)
سید ابن طاووس نیز او را این گونه توصیف كرده است :
((شیخ ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه ، كسیكه دانش و درستكاری او مورد اتفاق و در گفتار مورد اطمینان كامل است .))(34)
و شیخ اسد الله شوشتری در كتاب ((مقابس الانوار)) آورده است :
((صدوق ، رئیس محدثین ، زنده كننده اساس دین ، دارنده فضائل و مكارم او و برادرش به دعای امام عسكری و ولی عصر علیه السلام به دنیا آمده اند.))(35)
علامه مامقانی در كتاب شریف تنقیح المقام نگاشته است :
((محمد بن علی بن بابویه ، عموم مردم از فقاهت او و فقها از احادیث او بهره جسته اند و دانشمندان متخصص از او یاد كرده و بر او درود فرستاده اند.))(36)
مرحوم سید حسن صدر نیز در معرفی وی می نویسد:
((محمد بن علی بن حسین ، بیش از 300 كتاب تاءلیف كرده است همانند او در میان دانشمندان اسلامی وجود ندارد.))(37)
این توصیفها اختصاص به دانشمندان شیعه مذهب ندارد بلكه عالمان اهل سنت نیز زبان به مدح او گشوده اند كه در این مختصر تنها به یك نمونه از آن اشاره می كنیم .
خیر الدین زركلی كه در كتاب معروف ((الاعلام )) می نویسد:
((محمد بن علی بن حسین ، معروف به ((شیخ صدوق )) مانند او در بین علمای قم یافت نشده است . در ری اقامت داشت و در منطقه شرق و خراسان مقام والایی داشت در شهر ری بدرود حیات گفت و در همان جا به خاك سپرده شد و حدود 300 كتاب ، تاءلیف كرده است .))(38)
صداقت در گفتار و روایت
از مسائلی كه در علم رجال مطرح است و سبب پذیرش حدیث محدثان خواهد بود تصریح دانشمندان این رشته علمی به وثاقت و اطمینان و صداقت راوی است . این در حالی است كه در كلام عالمان رجالی كمتر سخن از وثاقت شیخ صدوق به میان آمده است مرحوم شیخ حر عاملی از محدثان شیخ و مؤ لف كتاب شریف وسائل الشیعه در این باره می نویسد:
((عالمان بزرگ رجال نویس ، آن گونه ایشان را مورد ستایش قرار داده اند كه كمتر از توثیق نیست و آنگاه كه فردی چنان شهرت داشته باشد كه حال او بر هیچ كس پوشیده نباشد نیازی به توثیق ندارد عالمان دینی چنان اعتمادی بر شیخ داشتند كه تعبیر به اینكه ((ایشان مورد وثوق و اطمینان است )) توهین به اوست .(39)
محقق بحرانی گوید:
((گروهی از اصحاب را دیدم كه مراسیل(40)صدوق را صحیح می دانند و می گویند مراسیل صدوق كمتر از مراسیل ابن ابی عمیر نیست ، از جمله آنها كه مراسیل او را صحیح می دانند علامه در مختلف و شهید در شرح ارشاد و سید داماد در حواشی فقیه است .))(41)
علامه مامقانی (رجالی معروف ) در تنقیح المقال می نویسد:
((خدشه و تاءمل در وثاقت و عدالت و بزرگی این مرد، مانند تاءمل در نور خورشید فروزان است . حضرت حجت (عج ) در حق وی فرموده است : ان الله سبحان ینفع به یعنی خدای سبحان بوسیله او به مردم بهره می رساند و این خود توثیق و تعدیل اوست .(42)
برخی نیز روشنی وثاقت او را مانند وثاقت سلمان و ابوذر دانسته اند.(43)

آثار صدوق

پرداختن به نوشته های صدوق خود كتاب مستقلی را می طلبد و بجاست كه ((كتاب نامه صدوق )) نگارش باید و نوشته های این دانشمند گرانمایه و جامعه علمی و اسلامی شناسانده شود.
شیخ طوسی رحمة الله علیه در كتاب ((الفهرست )) نوشته است : وی (صدوق ) نزدیك به سیصد كتاب تاءلیف كرده است .))(44)
نجاشی در كتاب ((رجال )) خود كه بعد از فهرست شیخ نوشته شده ، 198 كتاب صدوق را نام برده است .(45)
این در حالی است كه اهمیت صدوق به زیادی تاءلیفات وی نیست بلكه به سودمندی كار اوست نظم و تدوینی كه وی در احادیث معصومین علیه السلام به وجود آورده است تا عصر او سابقه نداشته و این نیز حكایت از تسلط بسیار عمق وی بر روایات دارد.
در این نوشته مختصر به معروفی اجمالی برخی از آثار صدوق می پردازیم .

كتاب من لایحضره الفقیه

مشهورترین و بزرگترین كتاب صدوق - پس از مدینه العلم - همین كتاب است كه یكی از((كتب اربعه )) روایی شیعه به شمار می رود.
این كتاب در بردارنده نزدیك به شش هزار حدیث می باشد كه بر اساس ‍ موضوعات مختلف فقهی تدوین شده است .
سبب نگارش این كتاب حكایتی زیبا و شنیدنی دارد كه وی خود آن حكایت را در مقدمه كتاب آورده است .
ایشان در آنجا ضمن ذكر آن حكایت چنین نوشته :
((من نخواستم مانند سایر مصنفان روایاتی را كه در هر موضوع رسیده است ثبت كنم بلكه در این كتاب روایاتی را آورده ام كه بر اساس آن فتوا می دهم و آنها را صحیح می دانم و معتقد به صحت آنها می باشم و میان من و پروردگار حجت است .))
مرحوم مامقانی به نقل از علامه طباطبایی (بحر العلوم )) می نویسد:
((برخی از اصحاب روایات كتاب ((الفقیه )) را بر سایر كتب اربعه به چند دلیل ترجیح می دادند:
برخورداری مؤ لف از حافظه ای قوی كه سبب ضبط بهتر روایات می باشد.
استواری وی در نقل روایات .
متاءخر بودن كتاب ((من لایحضره الفقیه )) از ((كافی )).
صدوق صحت انچه بر او در این كتاب آورده خود ضمانت كرده است .
هدفش تنها نقل روایت نبوده بلكه به اظهار خود مطابق آنچه نقل كرده فتوا داده است .(46)

كمال الدین و تمام النعمة

صدوق این كتاب را در اواخر عمرش تاءلیف كرده است . در آن عصر از طرف فرقه اسماعیلیه كه نفوذ بسیار داشتند و از سوی فرقه زیدیه و طرفداران جعفر كذاب و پیروان زیادی از اهل تسنن ایرادهایی به فرقه امامیه وارد می شد و آنان بدین وسیله اذهان مردم را مشوب می كردند. از این نظر شیخ صدوق - رضوان الله علیه - كتاب ((كمال الدین )) را تاءلیف كرد. او در اول این كتاب اشكالات مخالفین را نقل می كند و به آنها پاسخ می دهد و به خوبی از عقیده امامیه دفاع كرده به طور تفضیل درباره قائم آل محمد (عج ) بحث می كند.(47)
با اینكه این كتاب حدود 90 سال پس از غیبت كبرای حضرت ولی عصر (عج ) نگاشته شده از مباحث آن معلوم می شود در آن زمان كه هنوز مدت چندانی از این مساءله نگذشته بود، عده ای از اهل كفر و نفاق نسبت به ماجرای غیبت تردید كرده بر شیعیان خرده می گرفتند. همچنانچه خود شیخ صدوق نیز بارها به این نكته اشاره كرده است .

معانی الاخبار

یكی از آثار ارزشمند صدوق كتاب معانی الاخبار حاوی روایاتی است كه موارد ابهام و مشكل احادیث و آیات قرآن را توضیح داده است .
عیون اخبار الرضا علیه السلام 
این كتاب را برای صاحب بن عباد، وزیر دانشمند و دین پرور آل بویه نگاشته و به وی اهدا كرده است و در آن ، روایاتی كه از امام هشتم علیه السلام نقل شده گرد آمده است .

خصال 

این كتاب كه در بردارنده نكات اخلاقی - علمی ، تاریخی و فقهی و پندهای درس آموز می باشد بر اساس سلسله اعداد ترتیب یافته كه این تدوین و تنظیم نیز بر زیبایی و شیوایی و ارزش كار وی در این اثر افزوده است . او در هر باب روایاتی كه مطابق همان عدد نكته یا مطلبی را در برابر آورده است .

امامی (مجالس ) 

مجموعه درسها و سخنرانیهای شیخ صدوق در این اثر گرد آمده است مطالب آن را شاگردان او تحریر كرده اند.

علل الشرایع 

این كتاب ، همچنانكه از نامش پیداست حاوی علتها و فلسفه احكام می باشد، مؤ لف تمام احادیثی كه به علل و فلسفه احكام اشاره شده ، در یك مجموعه به همین نام نگاشته است ، و شاید اولین كتاب در موضوع خود می باشد.
برخی دیگر از آثار وی بدین قرارند:
1 - ثواب الاعمال
2 - عقاب الاعمال
3 - المقنع
4 - الاوائل
5 - الاواخر
6 - المناهی
7 - التوحید
8 - دعائم الاسلام
9- اثبات الوصیة
10 - المصابیح
11 - التاریخ
12 - المواعظ
13 - التقیه
14 - الناسخ و المنسوخ
15 - الباطل العلو و التقصیر
16 - السر المكتوم الی الوقت المعلوم
17 - مصباح المصلی
18 - مصادقة الاخوان
19 - الهدایه فی الاصول والفقه
20 - المواعظ و الحكم
21 - تعداد زیادی در فضیلت برخی اعمال و بعضی از ماهها
22 - تعداد زیادی رساله در موضوعات مختلف فقهی و غیر آن
23 - چندین كتاب در فضایل پیامبر و امامان و برخی از اصحاب
24 - كتابهای متعدد در بیان زهد پیامبر و امامان علیه السلام
25 - و چندین كتاب در پاسخ به سؤ الهای مردمی .

گوهر گمشده یا مدینة العلم 

مهمترین كتاب شیخ صدوق كه خود نیز از آن یاد كرده و تا زمان پدر شیخ بهایی مورد استفاده عالمان مورد استفاده عالمان دینی بوده كتاب ((كتاب العلم )) است كه مفقود گشته است و با كمال تاءسف به دست كار نرسیده است .
بنا به نوشته ابن شهر آشوب در كتاب معالم العلماء كتاب مدینة العلم ده جلدی و من لا یحضره الفقیه چهار جلدی است و از این نوشته معلوم می شود كه مدینة العلوم بیش از دو برابر من لا یحضره الفقیه بوده است .(48)
شیخ طوسی ، شیخ منتجب الدین و دیگران از این كتاب به عنوان یكی از مهمترین تاءلیفات صدوق یاد كرده اند و بسیاری از بزرگان دین از كتاب مدینة العلوم روایت كرده اند.(49)
صاحب روضات الجنات می نویسد:
((بعد از زمان علامه و شهدین ، دیگر هیچ اثری از كتاب مدینة العلم دین و شنیده نشده است ولی بنا به نوشته برخی دیگر ، معتقدند این كتاب تا عصر پدر شیخ بهایی نیز موجود بوده و ایشان نسخه ای از آن را داشته است .))(50)
شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی (پدر شیخ بهاء الدین عاملی ) در كتاب درایه اش نوشته است : ((پایه ها و اصول معتبر حدیث ما پنج كتاب است : كافی ، مدینة العلم ، من لا یحضره الفقیه ، تهذیب و استبصار.))
عالمه مجلسی و پس از وی سید محمد باقر جیلانی (سید شفتی ) تلاشها و اموال زیادی صرف یافتن این كتاب كردند ولی اثری از آن به دست نیاوردند.

شاگردان صدوق

شیخ صدوق به خوبی دریافته بود كه بهترین شیوه برای حفظ و حراست از سخنان پیشوایان دین كه در هر زمان ممكن است مورد تعرض و دستبرد خائنان قرار گیرد - علاوه بر حفظ و تدوین و نگارش آنها - انتقال به سینه دلسوخته گان آنها مكتب اهل بیت علیه السلام می باشد. از همین رو هرگاه حدیثی از كسی می شنید به دیگران می آموخت و این امر سبب شد تا كمتر عالمی در آن عصر باشد كه شیخ صدوق از او بهره نگرفته و كمتر طالب دانش كه او را عطایی از علوم وحی و عصمت نبخشیده باشد. در تمام شهرهایی وحی و عصمت نبخشیده باشد. در تمام شهرهایی كه او سفر كرده است جمع زیادی از دانشمندان از خرمن دانش او خوشه ها برگرفته و بهره های فراوان برده اند كه عدد شاگردان وی را متجاوز از صدها تن نوشته اند. از میان شاگردان وی كه سرآمد همه آنهاست می توان دانشمند بلند آوازه شیعه ، محمد بن محمد به نعمان ، معروف به ((شیخ مفید)) را نام برد كه بحق برازنده این لقب بود و بسیاری به دین دیانت كرد و آثار به جای مانده از وی حكایت از وسعت معلومات او دارد.
بجز شیخ مفید، از جمله شاگردان صدوق ، می توان این بزرگان را نیز نام برد:
برادر وی ، حسین بن علی بن بابویه قمی
هارون بن موسی تلعكبری
حسین بن محمد قمی (مؤ لف تاریخ قم )
علی بن احمد بن عباس نجاشی
علم بن احمد بن عباس نجاشی
علم الهدی ، سید مرتضی
سید ابوالبركات علی بن حسین جوزی حسینی حلی

غروب خورشید

شیخ صدوق رحمة الله علیه سرانجام پس از عمری تلاش و تحقیق در سنگر علم و فرهنگ اسلامی ، در سال 381. ق در 75 سالگی دعوت پروردگار خویش را لبیك گفت و در جوار رحمت بی منتهای او جای گرفت . وفات او در شهر ((ری )) اتفاق افتاد و با این حادثه عظیم و تاءسف بار، غبار غم و سراسر عالم تشیع را فرا گرفت و عاشقان مكتب اهل بیت علیه السلام در میان اندوه و اشك ، پیكر، پیكر مطهر وی را تشیع كردند و در نزدیكی مرقد حضرت عبدالعظیم حسنی ((در شهر ری )) به خاك سپردند. آن محل اكنون نیز با نام ((ابن بابویه )) زیارتگاه مسلمانان است . گرچه در طول تاریخ همواره آرامگاه مورد احترام شیعیان بوده ولی با حادثه ای كه در حدود یكصد و هشتاد و پنج سال پیش اتفاق افتاد، عظمت و اعتبار صدوق در نزد زائران حرمش بیشتر معلوم شد و ارادت آنان نسبت به وی دو چندان گشت ؛ كه شرح آن واقعه مطابق نقل روضات الجنات دیگر كتب تاریخی بدین گونه است .
((در سال هجری قمری ، باران زیادی بارید كه بر اثر آن اطراف مزار شریف شیخ صدوق فروكش كرد و شكافی در كنار آن پدید آمد. مؤ منان در پی اصلاح بر آمدند. هنگام خاكبرداری به سردابی كه جسد شیخ در آن مدفون بود، رسیدند. وقتی كه به سرداب وارد شدند، جسد را سالم یافتند. آثار رنگ حنا هنوز بر ناخنهای وی باقی بود، آثار رنگ حنا هنوز بر ناخنهای وی باقی بود، این خبر در سطح تهران پیچید تا آنكه سلطان وقت (( فتحعلی شاه قاجار)) نیز از آن مطلع گشت . دستور داد تا سرداب را نپوشانند كه خواهان در محل حاضر شدند. جمعی از علما و سران مشاهده كردند. سپس دستور دادند تا سرداب را بپوشانند و بنای ساخته شده و بر قبر را تجدد كردند.(51)
صاحب كتاب ((روضات الجنات )) این حكایت را از برخی كسانی كه جسد را دیده و شاهد این ماجرا بوده اند، شنیده و نقل كرده است .
خدایش رحمت كند و در بهترین جایگاه بهشت جای دهد.
و الحمد لله اولا و آخرا