ندرزهای زیبا و حکمت آمیز از شیخ رجبعلی خیاط

گر ما به اندازه ترسیدن یک عقرب از عِقاب خداوند بترسیم، همه کارهای عالم

 

اصلاح می شود.

 

مقدس ها همه کارشان خوب است، فقط ((من))شان را باید با خدا عوض کنند.

 

اگر مواظب دلتان باشید و غیر خدا را در آن راه ندهید، آنچه را دیگران نمی بینند

 

شما می بینید و آنچه را دیگران نمی شنوند شما می شنوید

 

خداوند به قدری مهربان است که گویا فقط همین یک بنده را دارد که دائم به او می گوید:

 

این کار را بکن و این کار را نکن تا درست شوی.

تاثیر روزیِ حلال و حرام آن قدر زیاد است که ممکن است حلال زاده بخورد حرام زاده

شود یا حرام زاده بخورد حلال زاده شود.

 آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی:  صدقه

زرنگ باش !!!

 

آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی: 

 

«اگر می خواهی صدقه بدهی، همین ‌طوری صدقهنده؛ زرنگ باش!

حواست جمع باشد، صدقه را از طرف امام رضا (ع) برای سلامتی آقا

 

امام زمان (عج) بده! برای دو معصوم است؛

 

دو معصومی که خدا آنها را دوست دارد،

 

ممکن نیست خداوند این صدقه ی تو را رد کند.

 

تو هم اینجا حق واسطه ‌گری‌ ات رامی گیری.

 

تو واسطه ‌ای و همین حق واسطه‌ گری است که اجازه می دهد

 

تو به مراحل خاص برسی

تا دهان بسته نشود، دل باز نمي شود!

1352922624135605_large.jpg?w=400&h=166

تا دهان بسته نشود، دل باز نمي شود!

و تا عبدالله نشوي ، عندالله نمي شوي. ....

علامه حسن زاده آملي

غلام تیزهوش

یکی از غلامان امام حسن علیه السلام خلافی را مرتکب شد. حضرت قصد داشت او را مجازات کند. غلام براي خلاصی از تنبیه، این آیه را خواند و گفت: سرورم! (الکاظمین الغیظ) حضرت فرمود: - خشم خودم را فرو خوردم. غلام گفت: مولایم! (والعافین عن الناس) حضرت فرمود: - از گناه تو در گذشتم. غلام در آخر گفت: - (والله یحب المحسنین) حضرت فرمود: تو را آزاد کردم و دو برابر آنچه پیشتر از من می گرفتی براي تو مقرر می سازم

بحارالانوار جلد 33 ، صفحه

خوشبختي

خوشبختی داشتن دوست داشتنی ها نیست
 
بلکه دوست داشتن داشتنی هاست

شيطان و مرد عابد

در خبرها اورده اند که مردی صبح گاهان برای ادای نماز صبح روانهمسجد شد در

راه پایش سر خورد و در گودالی اب فرود آمد به منزلبرگشت و پس از تعویض

لباس دوباره روانه مسجد شد .

دوباره همانجا سر خورد و به گودال افتاد. مرد به سوی خانه برگشت

برای بار سوم لباس پوشید و روانه خانه خدا گردید

وقتی به گودال آب رسید دید مردی فانوس به دست منتظر او ایستاده ...

مرد فانوس به دست گفت من منتظر تو هستم تا تو را به سلامت به  مسجد رسانم

عابد قصه ما از او تشکر کرد و با هم روانه مسجد شدند

وقتی به مقصد رسیدند مرد عابد قصه ما از مرد فانوس به دست پرسید

تو که هستی و برای چه به من کمک کردی .. مرد فانوس به دست جواب داد ....

من شیطانم .. بار اول که به زمین خوردی دوست میداشتم که ازبرگشتن منصرف

شدی ولی تو با برگشت خود موجب  شدی خداوندتمام گناهان خویشاوندانت را

عفو نمایدو در مرتبه دوم که به زمین خوردی لباس پوشیدی و برگشتی

خداوند گناهان تمام مردم دهکده ات را بخشید

ترسیدم اگر بار دیگر به زمین بخوری خداوند به خاطر تو از سرتقصیرات تمام

مردم زمین بگذرد بنابراین چاره را در آن دیدم که شما را به سلامت به مقصد رسانم

درس زندگي

ما، ندرتاً درباره آنچه که داریم فکر می کنیم ،

درحالیکه پیوسته در اندیشه چیزهایی هستیم که نداریم.

تصاویر واقعی دو برادر تعمیرکار در اهواز